گروه استانها خبرگزاری دانشجو، محمدرضا مریمی؛ این روزها نام استان سیستان و بلوچستان به بهشت طرحهای نیمه تمام تغییر پیدا کرده است. موضوعی که پرسشها و ابهامات زیادی را در ذهن کند پرسشهایی از قبیل این موضوع که چرا طرحهای نیمه ،تمام این طرحها که هر کدام به دلیل حل موضوعی در این استان اجرا شده اند چرا نیمه تمام رها شدند؟ آیا ناکارآمد بودند؟ این طرحهای پس ناکارآمد پشتوانه کارشناسی ،داشتند اگر نداشتند پس اصلاً چرا آغاز شدند و اگر با نظر کارشناسان اجرا شدند چرا بعد از اثبات ناکارآمدی این طرح ها کارشناسان مربوطه بازخواست نشدند؟
بودجه هر کدام از این طرح ها چه میزان بوده است؟ وقتی که به بودجه های تخصیص داده شده به استان سیستان و بلوچستان در بحثهای مختلف نگاه میشود یک سؤال اساسی ذهن را درگیر میکند پرسشی با این مفهوم که چرا بعد از اختصاص این بودجه های کلان همچنان از سطح محرومیت استان کاسته نمی شود؟ مثلاً اگر به بحث بحران آب و محیط زیست استان توجه کنیم خواهیم دید بعد از اختصاص هزاران میلیارد بودجه برای رفع بحران آب و محیط زیست در استان سیستان و بلوچستان همچنان این بحران، معضل اصلی استان است؟
پس این هزاران میلیارد چه اتفاقی را در استان رقم زد؟ چه کسی باید در مقابل این موضوع پاسخگو باشد؟ پاسخگو نه در مقابل پول به باد رفته بیت المال بلکه حداقل در مقابل مردم مظلوم این استان که این بحران حتی تنفسشان را هم دچار مشکل کرده است.
امروز شاید مهمترین مسئله استان همین بحران آب است. بحرانی که تبعات ،اجتماعی ،فرهنگی بهداشتی و حتی امنیتی برای این استان همراه دارد شغل اغلب مردم این استان ،کشاورزی صیادی و دامداری است که به شدت گذران زندگی این مردم را وابسته به آب امروز که این استان با بحران آب دست و پنجه نرم میکند عملاً امکان تأمین آب کشاورزی از این مردم سلب شده و آنها را برای گذران زندگی به زحمت انداخته است.
از طرفی خشک شدن آب هامون و وجود بادهای موسوم به باد ۱۲۰ روزه که گاهی تا ۱۷۰ روز نیز ادامه دارند موجب ایجاد بحران دیگری به نام طوفان شن در منطقه شده است که سلامت مردم این منطقه را با خطر روبرو کرده است و موجب ایجاد بیماریهای تنفسی و عفونی در مردم منطقه بخصوص کودکان آنها شده است.
این موارد نشان از اهمیت بالای بحران آب در زندگی مردم این استان دارد که آنها را حتی در مقابل تأمین حیاتی ترین نیازهاشان با مشکل روبرو کرده است اما همین با اهمیت بودن بحران و نقش جدی ای که در گذران زندگی مردم استان دارد موجب شده است توجهات به این معضل بصورت جدی جلب شده و بودجه های بسیار زیادی در جهت رفع آن تخصیص داده شود.
از مبلغ ۱۲۰۰ میلیارد تومانی در دهه ۷۰ برای طرح نیم لوله گرفته تا بودجه ۲۱۰۰۰ میلیاردی طرح موسوم به چهل و شیش هزار هکتاری در دهه ۹۰ و یا مبالغ بسیار هنگفت دیگری که صرف کار پژوهشی و تهیه ی چاه ژرفی در این استان شد که هیچوقت بصورت علمی در این استان کارآمدی آن تصدیق نشده بود همگی این مبالغ از بودجه هایی بودند که برای حل بحران آب استان اختصاص داده شده بودند که اگر مبالغ ذکر شده را به قیمت دلاری در همان سالهای عملیاتی شدن بررسی کنیم مبالغ بسیار هنگفت تر هم خواهند شد.
اما علی رغم تخصیص این بودجه های کلان هیچکدام از این طرحها دوایی بر درد بی آبی استان نشده و ما را مجبور به جست وجوی راه حلی دیگر و تخصیص بودجه ای دیگر برای حل معضل آب این استان کرده است. جالب است بدانید که قبل انجام هر کدام از طرحهای ذکر شده بعضی از کارشناسان وقت به شدت مخالف عملیاتی شدن آنها بودند و داشتند این طرحها راه حل قطعی برای درمان درد بی آب استان نخواهند بود. پس چه شد که باوجود این مخالفتها آن طرحهای از پیش شکست خورده به مرحله اجرا رسیدند؟
برای پاسخ دادن به این سؤال خوب است حکایت معروف تاجر و «طبیب» را در ذهنمان مرور .کنیم تاجری که استخوانی در گلویش گیر کرده بود و برای درمان درد خویش گوساله ای را به طبیب وعده داده بود. طبیب نیز که گوشت گوساله زیر زبانش مذه کرده بود هر بار مرهمی چند روزه به تاجر میداد تا بعد از گذشت چند روز تاجر دوباره احساس درد کند گوساله ای را برای مداوا به طبیب پیشکش کند.
این داستان به خوبی توضیح میدهد که چرا علی رغم اینکه این علم وجود داشت که راه حل های ذکر شده درمان معضل آبی استان سیستان و بلوچستان نیست اما بازهم بودجه های بسیاری صرف انجام طرح های مذکور شد. شاید چون درمان قطعی اولویت نداشت و مهم تأمین گوشت ماهیانه طبیب بود!
امروز نیز همچنان استخوان بی آبی در گلوی استان وجود دارد و طبیبان راه حلهای فرعی دیگری برای درمان آن در نظر گرفته اند. راه حلی که اینبار نه فقط برای تأمین آب استان سیستان و بلوچستان بلکه برای تأمین آب شرق کشور در نظر گرفته شده است و نزدیک به شیش میلیارد دلار نیز هزینه خواهد برد راه حلی که علی رغم آنکه از چندین سال قبل مطرح و مخالفت جدی بعضی از کارشناسان را نیز همراه داشته است، به خاطر فشار ذی نفعان آن امروز دوباره به عنوان راه حل اصلی مطرح است.
اما در انتها باید ذکر شود رویه طی شده برای درمان بحران آبی استان سیستان و بلوچستان تنها مصداقی از تجارتی بود که این روزها با محرومیت موجود در این استان اتفاق میافتد تجارتی که با رسانه ای کردن محرومیت این استان شروع میشود و سپس با پررنگ کردن راه حلی فرعی برای تأمین گوشت طبیبان ادامه می یابد.
محمدرضا مریمی- عضو شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.